موجود
4.2 | 0 تعداد مشاهدهبرای اطمینان از موجود بودن کتاب " مجید بربری " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.
ناشر |
![]() |
---|---|
نویسنده |
|
کاش هیچ وقت اینجا نمینشستم. چون حرف زدن از مجید برای من سخت است. دوست داشتم من به جای مجید میرفتم. رفتن مجید هیچ وقت در ذهنم نمیگنجید. فکر میکردم شوخی می کند مثل همۀ بیست و چند سال زندگی اش، به استثنای این اواخر که شوخی شوخی سر کرد. میگفتم به قول خودش جوگیر شده است جو چند تا بچه هیئتی را گرفته که آمده اند قهوه خانه اش و بعد از چند وقتی تمام میشود و میرود. هر بار که آبجی ام نگران بود و به من زنگ میزد با هق هق گریه میگفت: «حسن رفتنش قطعی شده این داره میره. اگه بره من چه خاکی به سرم بریزم» ولی من در جواب آن گریه ها از ته دل غش غش میخندیدم و میگفتم «آبجی، نگران نباش این فیلمشه این هم یه اذیت جدیده جوگیر شده چشمش به چهارتا بچه هیئتی افتاده این جوری شده از دوروبرش که برن برمیگرده پیش همون رفیق های قبلیش قلیون و بقیه بساط تو این قدر نگرانش نباش! ما فکر میکردیم مجید جوگیر شده است ولی نشده بود. جوی در کار نبود که مجید را بگیرد و رهایش کند مجید در راهی قدم گذاشته بود که به راههای قبلی زندگی اش پشت پا زده بود و شد حر مدافعان حرم. این که مجید را حر میگویند، کلی حرف پشتش هست حرّ اول لرزه به حرم اهل بیت علیهم السلام انداخت، بعد هم سرش را روی پای ارباب گذاشت و به شهادت رسید.
کبری خدابخش دهقی متولد سال 1365، از نویسندگان حوزه ادبیات پایداری و شهدا است.
کتاب مجید بربری (پناه حرم)، روایتگر زندگی شهید مجید قربانخانی است که به حُرّمدافعان حرم شهرت پیا کرد؛ چون تا یک سال قبل از شهادتش، مسیر زندگی کاملا متفاوتی داشت.
مجید قربانخانی جوانی 28 ساله و اصطلاحا دهه هفتادی بود که در سفر اربعین سال 1393، دچار تحول شد و از مسیر قبلی خود توبه کرد. کسی که لات محل و همیشه در جیبش چاقو بود! کسی که روی دستش خالکوبی داشت. کسی که قهوهخانه داشت و قهوهخانهاش پاتوق لاتهای محل بود برای صرف قلیان! اما زمانی که نام حضرت زینب(س) را شنید، توبه کرد و حُرّ زمان خود شد.