موجود
4.2 | 18 تعداد مشاهدهبرای اطمینان از موجود بودن کتاب " آوای وحش " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.
برو گمشو! باک حرکتی نکرد. فرانسوا پشت گردنش را گرفت و بدون توجه به غرش سگ، حیوان را کنار زد و سلکس را پیش آورد. سلکس پیر زیاد از این کار راضی نبود و به وضوح نشان داد که از باک به شدت می ترسد. فرانسوا با لجاجت، سلکس را کنار افسار برد. به محض اینکه فرانسوا برای آوردن افسار، پشت کرد، باک بر سر سلکس پرید و سگ را کنار زد. فرانسوا به شدت خشمگین شد، چماق را برداشت و فریاد زد: به تو نشان می دهم! در آن لحظه باک به یاد مرد سرخ پوش افتاد و آهسته عقب رفت. فرانسوا باز هم سلکس را جلوتر آورد. باک حمله نکرد. از چماق فاصله گرفت و غرید. کاملا مراقب بود مورد اصابت ضربات چماق قرار نگیرد، زیرا شدت این ضربات را به یاد داشت. فرانسوا پس از بستن سلکس، برای بستن باک در جای همیشگی، یعنی جلوتر از دایو، پیش رفت و باک عقب کشید. فرانسوا پس از تکرار این صحنه، چماق را بر زمین انداخت، زیرا متوجه شد که باک از چماق می ترسد. با این حال باک حاضر به پیش آمدن نشد. نمی خواست از چماق خوردن فرار کند، بلکه می خواست رئیس گروه سگ ها شود.
جک لندن، زاده ی ۱۲ ژانویه ۱۸۷۶ و درگذشته ی ۲۲ نوامبر ۱۹۱۶) نویسنده ی سوسیالیست آمریکایی بود.جک لندن در خانواده ی تنگدستی در سان فرانسیسکو به دنیا آمد و در اوکلند بزرگ شد. او با این که توانست در دانشگاه پذیرفته شود، تحصیلات رسمی چندانی نداشت و هرچه آموخت، خود آموخت و بسیاری از آثار ادبی را در کتابخانه عمومی اوکلند خواند. در ۱۸۸۹ در کارخانه ی کنسروسازی کاری سخت و سنگین پیدا کرد. بعد با پولی که از نامادریش وام گرفت قایقی خرید و به دزدی صدف پرداخت. در ۱۸۹۳ به عنوان کارگر با یک کشتی شکار شیر دریایی به ژاپن رفت. بازگشت او با بحران اقتصادی سال ۱۸۹۳ و مبارزات کارگری همزمان شد. مدتی بی کار و ولگرد بود و در شهر بافلو به زندان افتاد. بعد به اوکلند بازگشت و دبیرستان را تمام کرد. خیلی دوست داشت که به دانشگاه کالیفرنیا برود و پس از سه ماه کوشش فشرده در آن جا پذیرفته شد. اما به دلیل بی پولی ناچار پس از یک سال دانشگاه را رها کرد.در ۱۸۹۷ با کشتی و همراه با دیگر جویندگان طلای کلوندایک به شهر داوسون در یوکان رفت. در آن جا بیمار شد و پزشکی او را درمان کرد. داستان کوتاه برپا کردن آتش، یادگار این دوره از زندگی او است. پس از بازگشت به اوکلند بیش از پیش به تبلیغ سوسیالیسم و نیز نوشتن پرداخت. او سعی داشت که با نوشتن و فروش آثارش (به گفته ی خودش با فروش مغزش) از بی پولی و اجبار به کار بدنی رها شود. همزمانی این تصمیم او با گسترش مجله های عامه پسند ارزان که به دنبال داستان های کوتاه بودند باعث شد که بتواند از راه نویسندگی پول درآورد. جک به زودی نویسنده ای موفق شد و در سال ۱۹۰۰ درآمد او از نویسندگی به ۲۵۰۰۰ دلار رسید.جک لندن دو بار ازدواج کرد. در ۱۹۱۰ ملکی به وسعت چهار کیلومتر مربع را در شهرستان سونوما در کالیفرنیا خرید و سعی در کشاورزی با روش هایی ابتکاری و ویژه ی خود کرد ولی موفقیتی نداشت. این ملک اکنون با نام پارک تاریخی جک لندن به دست دولت آمریکا اداره می شود. جک لندن در ۱۹۱۶ از نارسایی کلیه درگذشت، اگر چه برخی روایات مرگ او را ناشی از اعتیاد به الکل یا حتی خودکشی می دانند. بر گور او در پارک تاریخی جک لندن در سونوما صخره ای خزه گرفته گذاشته اند. لندن مدت کوتاهی پیش از مرگش طی نامه ای استعفای خود را از حزب سوسیالیست اعلام کرد
این کتاب داستان زندگی سگی از نژاد شپرد به نام «باک» است. جویندگان طلا او را میدزدند و به مناطق شمالی میبرند تا از او بهعنوان سگ سورتمه استفاده کنند. باک با زندگی و آداب زندگی در حیاتوحش آشنا میشود. او در این سفر به ذات واقعی خودش برمیگردد.