موجود
4.2 | 0 تعداد مشاهدهبرای اطمینان از موجود بودن کتاب " یادداشت های آدم زیادی " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.
ناشر |
![]() |
---|---|
نویسنده |
![]() |
مترجم | بابک شهاب |
من بهزودی، خیلی زود، خواهم مُرد. رودخانهها یخجامههاشان را از تن میکَنند و من بر جریان برفابِ واپسین میروم... به کجا؟ خدا میداند! شاید به دریا. چه میشود کرد! اگر قرار به مردن است چه بهتر که در بهار رخت بندم. اما آیا آغاز نگارش یادداشتهای روزانه دو هفته پیش از مرگ، مضحک نیست؟ اما چه اشکالی دارد؟ مگر چهارده روز از چهارده سال و چهارده سده چه کم دارد؟ میگویند پیش روی ابدیت اینها همه ناچیز است، بله؛ اما در اینصورت خود ابدیت نیز ناچیز است.
ایوان تورگنیف، نویسندهی کتابهای «پدران و پسران» و «رودین»، در دوران فعالیت حرفهای خود کوشید صدای مردم بیصدای کشورش باشد. گرچه رمانهای عاشقانهی ایوان تورگنیف از شهرت زیادی برخوردارند، سخن گفتن از استبداد و ظلم به نفع مردم فرودست جامعه یکی از محورهای اصلی آثار او هستند.
در این رمان، تورگنیف به ما روایتی از آخرین روزهای زندگی فردی به نام چولکاتورین ارائه میدهد که در دفتر خاطرات خود، بازتابهای درونی و تجربیاتش از زندگی، عشق نافرجام و احساس بیاهمیت بودن در جامعه را به رشته تحریر درمیآورد. این اثر یکی از ماندگارترین نوشتههای تورگنیف است که از جنبههای مختلف فلسفی و اجتماعی دوران خود، پرده برمیدارد. چولکاتورین، شخصیت اصلی داستان، در حال نگارش آخرین روزهای زندگی خود است. او میداند که به زودی از دنیا خواهد رفت و این دفتر خاطرات آخرین جایی است که احساسات و تفکراتش را با خود در میان میگذارد. او درباره زندگیاش، شکستها و ناکامیها، بهویژه در عشق، و همچنین حس عمیق بیگانگی و ناتوانیاش در ارتباط موثر با دنیای پیرامون، تأمل میکند. داستان، عشق نافرجام چولکاتورین به زن جوانی به نام لیزا را روایت میکند. او قادر نیست عشق خود را به لیزا ابراز کند و در نهایت او با مرد دیگری ازدواج میکند. این ناتوانی در عشق و زندگی، نماد کلیتر ناتوانی چولکاتورین در یافتن معنا و جایگاهی در جهان است. او تنها ناظر زندگی خود و دیگران است و قادر نیست هیچ تأثیر ملموسی بر آن داشته باشد. یکی از موضوعات اصلی رمان، انزوای وجودی است. چولکاتورین بهعنوان «مرد زیادی» احساس میکند که نمیتواند در جامعه جایگاهی برای خود بیابد و زندگیاش بیمعنی و بیثمر به نظر میرسد. تورگنیف این احساس بیمکانی و بیهدف بودن را از طریق تکگوییهای درونی شخصیت اصلی به تصویر میکشد و خواننده را به دنیای عمیق و تاریک روانی او وارد میکند. موضوع دیگر این رمان، عشق نافرجام است. چولکاتورین با ناتوانی خود در ابراز عشق به لیزا و مشاهده ازدواج او با مردی دیگر، به بیقدرتی خود در برابر زندگی پی میبرد. عشق نافرجام او نمادی از ناتوانیاش در ارتباط واقعی و موثر با دیگران است. سبک نوشتاری تورگنیف در این رمان، مالیخولیایی و دروننگرانه است. او از روایت اول شخص استفاده میکند تا خواننده را مستقیما به ذهن و احساسات چولکاتورین متصل کند. قالب دفتر خاطرات به تورگنیف این امکان را میدهد که به شیوهای صمیمی و شخصی، دنیای درونی شخصیت را کاوش کند و تأثیری عمیق و انسانی بر مخاطب بگذارد.