موجود
4.2 | 19 تعداد مشاهدهبرای اطمینان از موجود بودن کتاب " بازگشت بومی " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.
ناشر |
![]() |
---|---|
نویسنده |
![]() |
مترجم | ابراهیم یونسی |
توماس هاردی، زاده ی 2 ژوئن ۱۸۴۰ و درگذشته ی 11 ژانویه ی ۱۹۲۸، رمان نویس و شاعر جنبش طبیعت گرایی اهل انگلستان بود. آثار او معمولا در جنبش طبیعتگرایی طبقه بندی می شوند، اما در چندین شعر او رگه هایی از ادبیات عصر روشنگری و رمانتیسیسم دیده می شود.توماس هاردی در حوالی دورچستر انگلستان به دنیا آمد. پدرش سنگ تراش و مادرش زنی با مطالعه بود. توماس تا سن هشت سالگی یعنی زمانی که برای اولین بار به مدرسه رفت، نزد مادرش درس می خواند. پس از آن چند سالی در یک مدرسه ی محلی، لاتین آموخت. از آن جا که موقعیت اجتماعی خانواده ی هاردی به گونه ای نبود که ملزم به تحصیل در دانشگاه باشد، تحصیلات رسمی او در سن شانزده سالگی پایان یافت. پس از آن او نزد یک معمار محلی کارآموزی را آغاز کرد. توماس هاردی تا سال ۱۸۶۲ به عنوان یک معمار آموزش دید و پس از آن به لندن رفت و در کالج کینگ ثبت نام کرد. او موفق به دریافت جایزه ای از انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا و انجمن معماری شد. توماس هاردی هیچگاه لندن را خانه خود ندانست. او در لندن به اختلاف طبقاتی و جایگاه اجتماعی اش واقف بود. پنج سال بعد هاردی در حالی که نگران سلامتش بود به دورست بازگشت و تصمیم گرفت زندگی اش را وقف نوشتن کند.هاردی سال ۱۸۷۰ با همسر آینده اش «اما لاوینیا گیفورد» آشنا و به دام عشق او گرفتار شد. توماس و اما سال ۱۸۷۴ ازدواج کردند. مرگ اما در سال ۱۹۱۲ تاثیر عمیقی بر توماس هاردی گذاشت. پس از مرگ اما، توماس به کورنوال سفر کرد تا خاطرات پیشینش با همسر درگذشته اش را تجدید کند، اشعاری که هاردی در سال های ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ سرود، متاثر از مرگ اماست. پس از آن در سال ۱۹۱۴ با فلورانس امیلی داگدل که ۳۹ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد. در آن زمان او همچنان درگیر مرگ همسر نخستش بود و سعی می کرد با سرودن شعر بر این غم فایق آید.هاردی دسامبر سال ۱۹۲۷ به ذات الجنب (آب آوردن ریه) مبتلا شد و در ژانویه ی سال ۱۹۲۸ درگذشت. در گواهی فوت، علت مرگ ایست قلبی و کهولت سن ذکر شد. تدفین توماس هاردی بحث برانگیز بود؛ وصی او مایل بود پیکر هاردی در قطعه ی شاعران دفن شود ولی خواسته ی قلبی هاردی این بود که در کنار همسر نخست محبوبش بیارامد. در نهایت قلبش در کنار مزار همسرش در استینسفورد و خاکسترش در قطعه ی شاعران کلیسای وست مینیستر دفن شد. کمی بعد از مرگ هاردی، وصی اموال او نامه ها و دفترچه یادداشتش را سوزاند. تنها ۱۲ قطعه باقی ماند که یکی از آن ها شامل بریده روزنامه های سال های دهه ی ۱۸۲۰ میلادی است. تحقیقات بعدی نشان داد که هاردی چطور از این داستان ها در آثارش استفاده می کرده است.
«بازگشت بومی»، رمانی کلاسیک از توماس هاردی، نویسنده انگلیسی، است که در سال 1878 منتشر شد. این رمان در اگدن هیث، سرزمینی ناهموار و تخیلی، جریان دارد که خود بهتنهایی نقشی همانند یک شخصیت ایفا میکند. هاردی در این رمان به موضوعاتی چون سرنوشت، عشق و نبرد با نیروهای اجتماعی و طبیعی میپردازد. او با نگاه عمیق و روانشناسانه به شخصیتها، زندگی دردناک و پیچیده آنها را نشان میدهد و روایتگر مسیری است که شخصیتها را بهسوی ناکامی و ناامیدی سوق میدهد.
داستان حول زندگی چند شخصیت اصلی و کشمکشهای عاطفی و اجتماعی آنها میچرخد. یوستاشیا وای، زنی زیبا و مغرور است که آرزو دارد از اگدون هیث فرار کند و در دنیایی پرهیاهو و پرشور زندگی کند. او پس از بازگشت کلمنت یوبرایت، مردی که مدتی در پاریس زندگی کرده و حالا به زادگاهش برگشته، امید به یافتن فرصتی برای ترک روستا پیدا میکند. اما کلمنت یوبرایت هدفی دیگر در سر دارد؛ او میخواهد در روستای خود بماند و به آموزش مردم بپردازد، موضوعی که به تنش و اختلاف میان او و یوستاسیا میانجامد. در همین حال، توماسین یوبرایت، دخترعموی مهربان کلام، با مشکلات عاطفی خود دست و پنجه نرم میکند. پس از یک نامزدی ناموفق با دیمون وایلدو، که قبلا به یوستاشیا علاقهمند بوده، با او ازدواج میکند. اما رابطه آنها نیز با تنش و پیچیدگی همراه است. با پیشروی داستان، زندگی این شخصیتها در اثر حوادث تلخ، سوءتفاهمها و چرخشهای ناگوار سرنوشت، دستخوش تغییرات غیرقابلبازگشتی میشود. در تمام طول داستان، اگدن هیث بهعنوان نمادی از انزوا، قدرت و بیتفاوتی طبیعت نقشآفرینی میکند. "بازگشت بومی" به بررسی قدرت سرنوشت و نقش طبیعت در زندگی انسان میپردازد. هاردی، اگدن هیث را چون حضوری قدرتمند و اجتنابناپذیر توصیف میکند، سرزمینی که بر زندگی شخصیتها سلطه دارد و سرنوشت آنها را رقم میزند. این محیط بیرحم، آسیبپذیری انسان در برابر طبیعت و ایدههای هاردی درباره جبرگرایی و تراژدیهای ناگزیر را تقویت میکند. یکی دیگر از موضوعات کلیدی این رمان، تضاد بین خواستههای فردی و انتظارات اجتماعی است. یوستاشیا، که آرزوی آزادی و زندگی خارج از هیث را دارد، نماد این کشمکش است، زیرا او بین میل به ترک زادگاهش و انتظارات جامعه گیر افتاده است. کلمنت، نیز با تلاش برای تحقق ایدهآلهایش در محیطی که تمایل به تغییر ندارد، نمادی از برخورد بین آرمان و واقعیت است. روابط میان شخصیتها، با امیال ناکام، حسادت و عشق، تصویری از طبیعت مخرب اشتیاق و نقصهای انسانی بهدست میدهد.