موجود
4.2 | 17 تعداد مشاهدهبرای اطمینان از موجود بودن کتاب " پرنده ی آبی " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.
ناشر |
![]() |
---|---|
نویسنده |
![]() |
مترجم | عبدالحسین نوشین |
موریس پُلیدور ماری برنار مترلینک (به فرانسوی: Maurice Polydore Marie Bernard Maeterlinck) نویسنده، شاعر و فیلسوف بلژیکی بود. مترلینک در سال ۱۸۶۲ در شهر گنت در قسمت فلاندر کشور بلژیک متولد شد. زبان آلمانی و فرانسه را در خانواده فراگرفت و در مدرسه زبان لاتین آموخت. وی تحصیلات مقدماتی را در مدرسه سن بارب به پایان برد و جهت فراگیری رشته حقوق، فلسفه و حشرهشناسی وارد دانشگاه گردید و مدارج آن را با موفقیت پشت سر نهاد و پس از فارغالتحصیلی به سال ۱۸۸۴ به عضویت کانون وکلای دادگستری شهر کان درآمد و بعد به ریاست این کانون رسید. اما محیط آنجا نتوانست روح کاوشگر او را آرام سازد، لذا به سال ۱۸۸۷ به فرانسه رفت؛ ولی چند ماه پس از ورودش به فرانسه به علت مرگ پدر مجبور به ترک آنجا شد و دوباره به شهر کان مراجعت نمود. مرگ پدر اثر عجیبی در وی گذاشت و عاملی گشت که غور او را در فلسفه هستی و حیات زیاد کرد و از آن پس شروع به نوشتن نمایشنامه کرد که اولین اثرش با موفقیت همراه نبود. وی مجدداً به سال ۱۸۹۶ به پاریس رفت و در آنجا تحت تأثیر آثار بزرگان مکتب سمبولیسم قرار گرفت. وی به سال ۱۹۰۰ با زنی به نام ژرژت لبلان (Georgette Leblance) آشنا شد که حکایت مادی و معنوی این زن در وی اثر فراوان داشت. او دو بار جایزه ادبیات نمایشی فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه را به خود اختصاص داد و به سال ۱۹۱۱ جایزه ادبی نوبل را دریافت نمود. اما به خاطر دلبستگی ملی، عضویت در فرهنگستان فرانسه را که به وی پیشنهاد شده بود نپذیرفت. مترلینک دراوج محبوبیت و شهرت به سال ۱۹۲۰ به آمریکا رفت و تا پایان جنگ جهانی دوم و اشغال بلژیک توسط هیتلر به سال ۱۹۴۰ در آمریکا ماند.
پرنده آبی (به فرانسوی: L'Oiseau bleu) نمایشنامهای از موریس مترلینک، نمایشنامهنویس و شاعر بلژیکی است که در سال ۱۹۰۸ منتشر شد. این نمایشنامه در 30 سپتامبر 1908 در تئاتر هنر مسکو به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی به نمایش درآمد و در سال 1910 در برادوی ارائه شد. این نمایشنامه برای چندین فیلم و یک سریال تلویزیونی اقتباس شده است. آهنگساز فرانسوی آلبرت وولف اپرایی نوشت (اولین بار در اپرای متروپولیتن نیویورک در سال 1919 اجرا شد) بر اساس نمایشنامه اصلی مترلینک، و ژرژت لبلانک عاشقانه مترلینک یک رمان ساخت.
داستان در مورد دختری به نام میتیل و برادرش تیلتیل است که در جستجوی خوشبختی هستند که توسط پرنده آبی خوشبختی به نمایندگی از پری خوب بریلون کمک می شود.مترلینگ همچنین دنباله نسبتا ناشناخته ای برای پرنده آبی نوشت.
در صحنه آغازین، دو کودک با خوشحالی تزئینات زیبا و دسرهای غنی را که در خانه یک خانواده ثروتمند در آن نزدیکی می بینند، توصیف می کنند. وقتی بریلون میگوید این اشتباه است که ثروتمندان کیکهایشان را با تیلتیل و میتیل تقسیم نکنند، پسر او را اصلاح میکند. کافی است که او شادی دیگران را تماشا کند. شادی آنها در او حسادت ایجاد نمی کند. وقتی بچهها با تجملات، بهویژه بزرگترین آنها، یعنی تجمل ثروتمند بودن، ملاقات میکنند، دوباره بر این موضوع تأکید میشود. وقتی تیلتیل الماس را می چرخاند، سالن با درخشندگی خیره کننده ای غرق می شود و لوکس ها به شدت در جستجوی گوشه ای تاریک می گردند که در آن زشتی خود را از نور اثیری پنهان کنند.
در پایان نمایش، تیلتیل آنچه را که درباره شادی آموخته است نشان می دهد. از پنجره به جنگل نگاه می کند و می گوید چقدر زیباست. داخل خانه برای او بسیار دوست داشتنی تر از قبل به نظر می رسد. همچنین با دادن پرنده حیوان خانگی خود که بسیار آبی تر از قبل به نظر می رسد به کودک بیمار شادی زیادی برای دیگری ایجاد می کند.