Top Menu

  +90 532 470 92 16
  Get mobile app

موجود

  4.2 | 13 تعداد مشاهده

کتاب خانه ام همین جاست Khaneam Haminjast

  240,000 تومان

برای اطمینان از موجود بودن کتاب " خانه ام همین جاست " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.

موضوع:  ادبیات

یک پاراگراف از کتاب خانه ام همین جاست

«در روزهای سخت و دشوار حمله عراق به خرمشهر و در شرایطی که اغلب زن‌ها شهر را ترک کرده‌اند، افسانه دختر ۱۸ ساله خرمشهری همراه پروانه و محمدجواد ـ خواهر و برادرش ـ در شهر می‌ماند و کار رسیدگی به مجروحان را شروع می‌کند. خانواده او سوار بر وانتی پر از جمعیت همسایه‌ها شهر را ترک می‌کنند، اما او حاضر به ترک شهر نمی‌شود و مسجد را برای امدادرسانی انتخاب می‌کند. او سپس برای کمک به مجروحان به بیمارستان شهر می‌‌رود و از آنجا به قبرستان جنت‌آباد رفته و مشغول غسل و کفن شهیدان می‌‌شود.» در اشاره کتاب می‌خوانیم: «‌ وقتی در اولین روزهای پاییز ۱۳۵۹ هواپیماهای عراقی بمب‌های خود را روی خانه‌ها و کوچه‌ها و خیابان‌های خرمشهر ریختند، افسانه ۱۸ سال بیشتر نداشت. او بدون لحظه‌ای تامل چادرش را سر می‌کند، بند کتانی‌هایش را می‌بندد و با وجود نگرانی‌های پدر و مادرش به کوچه‌ها و خیابان‌های بمباران‌شده می‌شتابد. وقتی به خودش می‌آید می‌بیند که در دل جنگ فرو رفته ‌است. اینکه او چه دیده و چه کشیده است را با خواندن کتاب دریابید.»

گلستان جعفریان آشنایی با گلستان جعفریان

جعفریان در سال 1352 در مشهد متولد شد ولی به شهر کرج کوچ نمود. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی الهیات (گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ادامه داده است. او کار تالیف را با کتاب "چنده لا تا جنگ است" آغاز کرد. جعفریان به مدت 2 سال معاون پژوهش دانشگاه علوم انتظامی بوده و با روزنامه های قدس و خراسان، دوهفته نامه کمان (دفتر ادبیات و هنر)، موسسه روایت فتح (بخش تحقیق)، بسیج جامعه پزشکی و ماهنامه سوره همکاری داشته است. او در مسابقات استانی و دانشجویی صاحب جوایزی شده و در جشنواره مطبوعات سال 83 در بخش ویژه به دلیل صفحه هنرمندان شهید در مجله سوره مقام اول را کسب کرد. از جمله آثار اوست: داستان بلند زندگی امیر سرلشکر شهید "حسن آبشناسان"، "چهار فصل کوچ"، "چه زود بزرگ شدیم" (خاطرات شهر جنگی)،"شیر صحرا" و "تیک تاک زندگی".

موضوعات مرتبط: کتاب پاییز آمد

کتاب «خانه‌ام همین جاست» تدوین «گلستان جعفریان» و خاطرات «افسانه قاضی زاده» است.

گفت و گوی من با خانم افسانه قاضی زاده سه ماه طول کشید این بانوی صبور و آرام که هنوز لهجه جنوبی اش را حفظ کرده است برایم میزبان مهربانی بود. روزها و ساعت ها در اتاق پذیرایی خانه شان در مهرشهر کرج می نشستم و او از سخت ترین روزهای زندگی اش در خرمشهر که آتش به دامنش افتاد بود صحبت می کرد . نگاه او و نفسیرش به آن وقایع بزرگ تاریخی چنان ساده و راحت بود که برای نخستین بار دریافتم که ….

کتاب های مشابه