موجود
4.2 | 1 تعداد مشاهدهبرای اطمینان از موجود بودن کتاب " سانتا اویتا " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.
ناشر |
![]() |
---|---|
نویسنده |
|
مترجم | رامین ناصر نصیر |
توماس الوئی مارتینز (زاده ۱۶ ژوئیه ۱۹۳۴ - درگذشته ۳۱ ژانویه ۲۰۱۰) روزنامهنگار و نویسنده آرژانتینی بود. او در 16 ژوئیه 1934 در سان میگوئل د توکومان به دنیا آمد و به طور کلی به عنوان یک روزنامه نگار و یک رمان نویس به عنوان یک چهره تأثیرگذار و مبتکر در آمریکای لاتین شناخته می شود. الوی مارتینز مدرک ادبیات اسپانیایی و آمریکای لاتین را از دانشگاه توکومان و کارشناسی ارشد هنر را در دانشگاه پاریس گرفت. از سال 1957 تا 1961 او منتقد فیلم در بوئنوس آیرس برای روزنامه La Nación بود و سپس بین سالهای 1962 و 1969 سردبیر مجله Primera Plana بود. از سال 1969 تا 1970 به عنوان خبرنگار در پاریس کار کرد. در سال 1969، الوی مارتینز با خوان دومینگو پرون، رئیس جمهور سابق آرژانتین، که به مادرید تبعید شده بود، مصاحبه کرد. این مصاحبه ها مبنایی برای دو رمان مشهورتر او بود: La Novela de Perón (1985) و Santa Evita (1995). در این کتابها و در بسیاری از کتابهایش، او حقایق واقعی تاریخی را با محتوای تخیلی بهگونهای ترکیب کرد که هیچیک از نویسندگان آمریکای لاتین مشابهی نداشت.
"سانتا اویتا" رمانی درخشان از توماس الوئی مارتینث، نویسنده و روزنامهنگار برجسته آرژانتینی، است که با مهارتی خیرهکننده مرز میان تاریخ و خیال را درمینوردد. این اثر که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد، فراتر از یک زندگینامه یا روایت سیاسی صرف، به داستانی فرامرزی بدل میشود: آمیزهای از گزارشنویسی، تخیل سوررئال و کاوشی در اسطورهسازی جمعی. مارتینث، با بهرهگیری از دقت یک روزنامهنگار و خلاقیت یک رماننویس، تصویری هولانگیز و شاعرانه از زنی را ارائه میدهد که حتی پس از مرگ نیز از زندگی تبعیت نمیکند، بلکه آن را به چالش میکشد.
در کانون رمان، پیکر مومیاییشده اوا پرون، بانوی اول کاریزماتیک آرژانتین، قرار دارد که پس از مرگ در سال ۱۹۵۲، به ابژهای سیاسی و نمادین بدل میشود. اوا، که به "رهبر معنوی ملت" شهرت یافته بود، با پیکری که شوهرش، خوان پرون، خواست آن را حفظ و مقدس کند، در دل آشفتگی سیاسی آرژانتین حضوری شبحگونه مییابد. پس از سقوط پرون، رژیم نظامی وارث او، از قدرت و جاذبهی رازآلود این جسد هراسان، اما مفتون آن است. آنچه آغاز میشود، اودیسهای کابوسوار است: پیکری که از کلیسا به پادگان، از آرژانتین به رم، و از اتاقهای تشریح تا زیرزمینهای مخفی جابهجا میشود - گاه با احترام، گاه با هتک، و همواره در سایهی ترسی مذهبی-سیاسی. مارتینث، از طریق راویای که شباهت بسیاری به خود او دارد، داستان را با حضور شخصیتهای واقعی و خیالی، از پزشکان نظامی تا مقامات سرکوبگر، درهم میتند و پیکری را دنبال میکند که دیگر تنها جسد یک زن نیست، بلکه آینهای از روانپریشی یک ملت شده است.
هستهی تماتیک رمان، "ساخت اسطوره از تاریخ" است؛ اینکه چگونه زنی از میان فرودستان میتواند بدل به قدیسی سکولار شود، و چگونه بدن بیجان او به نمادی فراتر از مرگ بدل میگردد. پیکر مومیاییشده اویتا استعارهای است از حافظهای جمعی که نه میخواهد فراموش کند و نه میتواند. دیگر مضمون کلیدی، "وسواس قدرت با بقای خود" است - قدرتی که در پی نابودی بازتابهای خود است و در عین حال به آنها وابسته. ارتش تلاش میکند پیکر را نابود کند تا خاطرهی آن فراموش شود، اما هر تلاشی برای محو، آن را اسطورهایتر میکند. و در پسزمینهی این همه، رمان پرسشی عمیق دربارهی "ماهیت روایت تاریخی" میافکند: آیا تاریخ چیزی جز روایتی پر از شکاف نیست؟ آیا اسطورهها زادهی کمبود اطلاعاتاند یا پروردگان خواست جمعی؟ مارتینث عمدا مرز میان سند و افسانه را مبهم میسازد، تا خواننده خود دربارهی حقیقت داوری کند.
"سانتا اویتا" اثری فراموشنشدنی است که با زبانی شاعرانه و ساختاری لایهلایه، به کاوش در ذهنیت یک ملت و اسطورهای سیاسی-فرهنگی میپردازد. اوا پرون در این روایت، نه تنها زنی تاریخی، بلکه شبحی است که بر حافظهی ملی سایه افکنده؛ شبحی که در نوسان میان نیایش و هراس، به حضوری اساطیری بدل میشود. برای خوانندگان علاقهمند به تاریخ آمریکای لاتین، رمزگان قدرت، و روایتهای بینژانری، این رمان تجربهای غریب و تأملبرانگیز خواهد بود.