موجود
4.2 | 6 تعداد مشاهدهبرای اطمینان از موجود بودن کتاب " قتل در قطار سریع السیر شرق " در وب سایت پاب بوک لطفاً پیش از خرید با پشتیبانی سایت هماهنگ فرمایید.
ناشر |
![]() |
---|---|
نویسنده |
![]() |
مترجم | چکامه چاوشی |
هوا خیلی سرد بود و بدرقه یک بیگانه سرشناس کاری نبود که حسادت کسی را برانگیزد، اما گروهبان دوبسک نقش خود را مردانه بازی می کرد. عبارات مودبانه به زبان فرانسه سلیس از دهانش جاری بود. نه اینکه همه چیز را درباره بیگانه سرشناس بداند، اما مثل همیشه شایعاتی سر زبانها بود. شاهد بود که خلق ژنرال ژنرال خودش تنگ تر و تنگ تر شد تا اینکه سروکله این بیگانه بلژیکی پیدا شد که ظاهرا این همه راه را از انگلستان آمده بود. یک هفته گذشته بود، یک هفته بسیار پرتنش، و بعد اتفاقاتی افتاده بود. یک افسر بسیار برجسته خودکشی کرده و دیگری از سمت خود کناره گرفته بود. اضطراب چهره ها ناگهان از میان رفته و از برخی هشدارهای نظامی کاسته شده بود. و ژنرال ژنرال خود گروهبان دوبسک ناگهان ده سال جوانتر شده بود.
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.
پس از سوار شدن در قطار تاروس که از حلب سوریه به استانبول می رود ، کارآگاه خصوصی "هرکول پوآرو" به هتل توکاتلیان می رسد و در آنجا تلگرافی دریافت می کند که وی را وادار به بازگشت به لندن می کند. وی به دربان دستور می دهد که برای او یک کوپه ی درجه یک در قطار سریع السیر شرق رزرو کند.
اگرچه قطار پیش از این کاملا پر شده و همه ی کوپه ها رزرو شده است ، پوآرو با مداخله ی دوست و همکار بلژیکی اش ، یک جای درجه دو در قطار بدست می آورد. مسافران زیادی در قطار هستند که یکی از آن ها راشت، تاجر ثروتمند آمریکایی است.
راشت پوآرو را می شناسد و از او درخواست محافظت می کند زیرا وی تهدید به مرگ شده است. پوآرو که از راشت خوشش نیامده، پرونده را رد می کند. پس از این در شب اول ، پوآرو وقایع عجیبی را مشاهده می کند.
صبح روز بعد قطار به دلیل قرار داشتن یک توده ی برف در مسیر، از حرکت باز می ایستد. در ادامه ی داستان به پوآرو خبر می دهند که راشت به قتل رسیده و قاتل هنوز سوار قطار است. پوآرو پرونده را به دست می گیرد و با کمک دکتری که در قطار است، بدن راشت را بازبینی می کند؛ او جای دوازده ضربه ی چاقو بر بدن وی می یابد و در کنار آن مدارک دیگری هم هست که هرکول پوآرو باید در مورد "قتل در قطار سریع السیر شرق" بررسی کند؛ این اثر یکی از محبوب ترین داستان های معمایی نوشته شده به قلم "آگاتا کریستی" می باشد.